عليرضا جون ( ثائر)عليرضا جون ( ثائر)، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

ثائر داداش بابا

5 ماهگی علیرضا جون

امروز 150 روز از عمرم می گذره یعنی من ٥ ماهگیم تموم شده و دارم شش ماهه می شم. مرور این ٥ ماه گذشته: ترخیص از بیمارستان شش روز پس از تولد سفر به شمال (شهر ساری) پیش عزیز ها و مادربزرگهام:(٩ خرداد الی ١٦ خرداد) شیر خشک گیگوز ١ و عدم سازگاری و در نتیجه شیر خشک سویا و بد مزه بودنش و جوش روی صورت رفتن به شمال در تعطیلات تابستان (طی ٢٥ مرداد الی ٥ شهریور) و خورده شدن من توسط فک و فامیل رفتن به عروسی دختر خاله مامان رفتن به شاه عبدالعظیم به اتفاق بابابزرگ و مامان جون (مامان مامان) رفتن به عروسی دختر دائی بابا رفتن به دکتر (کلانتری متخصص کودکان) اول هر ماه (٤ بار طی این ٥ ماه) و ... ...
1 آبان 1391

خاطرات زندگی شیر خشکی من

سلام ؛ من از بدو تولد بعلت كمبود شير مادر مجبور به خورن شير خشك با نام تجاري " gigoz" شدم  و مدت دو ماه خوردم اما هميشه شكمم درد مي كرد و مدفوع من سبزرنگ و شل بود كه طبق پزشك نظر خودم _دكتر كلانتري_  رفتم و آزمايش ادرار و مدفوع دادم كه هيچ اثري از باكتري و ... نبود و ارتباط صددرصدي با شير خشك داشت و دكتر گفت كه مي بايست شير خشك با پايه گياهي _سويا_ استفاده كنم و "SMA Y SOY" را معرفي كرد كه بابام تمام داروخونه هاي محلمون رو گشت پيدا نكرد و شمال كه رفتيم بابام كل شهر ساري رو گشت پيدا نكرد و از دكتر خواست كه مي شه عوض كنه گير نياوردش كه قبول نكرد. بالاخره از داروخانه شبانه روزي ستارخان گرفتيم (اونم سال ساخت ماه 10 ...
1 آبان 1391
1